المرجئهاربعهاصناف:۱.مرجئهالخوارج،۲.مرجئهالقدریّه،۳.مرجئهالجبریّه،۴.المرجئهالخالصه.
سموامرجئه:لانالارجاءقدیطلقویرادبهالتاخیر،ومنهقولهتعالی:قالواارجهواخاه،
ای:امهلهواخره،(اینطائفهرامرجئهنامیدندچونکهتاخیرعملراازنیّتقائلند.).
وجهدومتسمیهاینگروه:وقدیطلقویرادبهاعطاءالرجاء،(یعنیفردمومنبخاطرایمان
خودامیدبهرفتن.بهبهشتداشتهباشدولواهلمعصیتبا
این کتابها عبارتند از:
1) الکافی فی اصول الدین، محمد بن یعقوب کلینی رازی بغدادی (329 هـ/941 م).
2) من لایحضره الفقیه، محمد بن بابویه رازی قمی مشهور به «شیخ صدوق» (386 هـ/978م)
3) تهذیب الاحکام، محمد بن حسن طوسی مشهور به «شیخ الطائفه» (395هـ/1067م)
4) الاستبصار، محمد بن حسن طوسی مشهور به «شیخ الطائفه» (395هـ/1067م)
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
حجة الاسلام یا آیة الله !؟
اخیراً دوباره بحث حجتالاسلام و آیتالله درباره آقای #رئیسی مطرح شد، لازم دیدم نکاتی رو بگم:
در تاریخ شیعه، تقریبا هیچ (شما بخوانید هیچ) قاعدهای برای این القاب وجود نداشته. بزرگترین علمای اسلام به اسم شیخ و سید و شهید و ... مطرح بودن. مثل شیخ طوسی، شیخ انصاری، سید مرتضی و شهید اول و ثانی. بعضی القاب تقریبا اختصاصی بودن؛ مثلا وقتی توی فقه میگن «آیتالله»، مخصوص علامه حلی است یا «شیخ
حسین بن عبد الوهّاب مى گوید: «امامت در عصر امام سجّاد (ع) پوشیده و مخفى بود، جز در نظر آن گروه از مؤمنان که از آن حضرت پیروى مىکردند.» گروهى از عوامل خطرناک دستگاه جور، امام علیه السلام را احاطه کرده بودند و مانع از اظهار مسائل و مطالب مربوط به امامت و بیان اصول و فروع حق و حقیقت مى شدند مگر به گروه اندکى از خواص و شیعیان اظهار مى فرمود. کشّى در شرح حال سعید بن مسیّب نقل مى کند که فضل بن شاذان گفت: «در زمان على بن حسین علیه السلام در آغاز ک
نویسندگان تفسیر تا قرن ۱۴ هجرى
اولین کتاب تفسیر
اولین کسى که کتاب در تفسیر نوشت در زمان تابعین سعید بن جبیر متوفى سال ۴۶ هجرى است که قتاده او را داناترین تابعین در تفسیر میداند و سیوطى آن را در کتاب «اتقان» نقل میکند.
قرن دوم
ابو محمّد اسماعیل بن عبد الرحمن کوفى قرشى متوفى سال ۱۲۷ هجرى دومین کسى است که تفسیر نوشت و سیوطى آن را بهترین تفسیر معرفى میکند.
سپس محمّد بن سائب کلبى متوفى سال ۱۴۶ تفسیرى بزرگ و جامع نوشت.
ابن ندیم میگوید: ابوحم
شیخ طوسی مشهور به شیخ الطائفه (به معنای بزرگ قوم شیعیان) از فقهای بینظیر و درجه یک تاریخ شیعه است که از کتابهای چهارگانه اصلی شیعه دو کتاب به ایشون اختصاص داره. افتخار شاگردی شیخ مفید رو داراست و به دست خلیفه عباسی وقت، کرسی تدریس کلام بغداد به ایشون سپرده میشه. شیخ طوسی بعد از وفات سید مرتضی، رهبری و مرجعیت شیعیان رو هم به عهده میگیره.
ایشون جایی در بحث جواز عمل به خبر واحد میفرماید که: «حتی یک باب فقهی نداریم که در آن میان فقهای
شیخ طوسی مشهور به شیخ الطائفه (به معنای بزرگ قوم شیعیان) از فقهای بینظیر و درجه یک تاریخ شیعه است که از کتابهای چهارگانه اصلی شیعه دو کتاب به ایشون اختصاص داره. افتخار شاگردی شیخ مفید رو داراست و به دست خلیفه عباسی وقت، کرسی تدریس کلام بغداد به ایشون سپرده میشه. شیخ طوسی بعد از وفات سید مرتضی، رهبری و مرجعیت شیعیان رو هم به عهده میگیره.
ایشون جایی در بحث جواز عمل به خبر واحد میفرماید که: «حتی یک باب فقهی نداریم که در آن میان فقهای
شیخ طوسی مشهور به شیخ الطائفه (به معنای بزرگ قوم شیعیان) از فقهای بینظیر و درجه یک تاریخ شیعه است که از کتابهای چهارگانه اصلی شیعه دو کتاب به ایشون اختصاص داره. افتخار شاگردی شیخ مفید رو داراست و به دست خلیفه عباسی وقت، کرسی تدریس کلام بغداد به ایشون سپرده میشه. شیخ طوسی بعد از وفات سید مرتضی، رهبری و مرجعیت شیعیان رو هم به عهده میگیره.
ایشون جایی در بحث جواز عمل به خبر واحد میفرماید که: «حتی یک باب فقهی نداریم که در آن میان فقهای
درباره این سایت